در این مقاله با پنج نمونه از بازاریابی ویروسی که به ویدئوهای موفقی در دنیا، تبدیل شده اند، آشنا خواهید شد.
پیشنهاد می کنیم که با کسب اطلاعات در حیطه، اینفلوئنسر مارکتینگ و نیز وایرال مارکتینگ، بتوانید راه همواری را طی نمایید. آشنایی با این مفاهیم در بازاریابی ویروسی کمک چشمگیری به شما خواهند نمود.
بازاریابی ویروسی چیست؟
این روش از بازاریابی سبب افزایش آگاهی از برندی خاص می شود همچنین این روش با سرعتی بیشتر از سایر تکنیک های بازاریابی انجام می گیرد.
حتما بخوانید : ۷ روش بازاریابی آنلاین برای گرفتن سریعترین نتیجه ممکن
به این صورت که در بازاریابی ویروسی، با انجام اقداماتی، پیام تبلیغاتی خود را به شکلی تعبیه کنیم که همانند ویروس عمل کند. در بازاریابی ویروسی پیام ما به صورت یک اپیدمی در آمده و به سرعت از فردی به فرد دیگر منتقل می شود. به عبارتی پیام تبلیغاتی مان به صورتی باشد که همه علاقمند به انتقال دادن پیام تبلیغاتی به دیگران باشند.
محتوای پیام تبلیغاتی تاثیر بسزایی در ویروسی شدن (viral) آن دارد. برای درک و آشنایی بیشتر و بهتر از بازاریابی ویروسی، میتوانید کتاب “مسری” نوشته جونا برگر را مطالعه نمایید.
۵ نمونه بازاریابی ویروسی موفق:
1) تی ان تی (TNT)
در سال ۲۰۱۲، در بلژیک برای معرفی شبکه تلوزیونی تازه تأسیس “تیانتی”، طرحی را به کار برده بودند که بسیار جالب و کارامد به نظر می رسید.
به این صورت که، دکمهای بزرگ و قرمز رنگ، در یکی از میدانهای خلوت بلژیک، تعبیه کرده بودند و جمله ای، در کنارش با این عنوان، نوشته شده بود: « با فشار دکمه، صحنهای پر از هیجان را تماشا کنید». و زمانی که دکمه توسط افراد فشار داده میشد، به دنبال آن صحنهای هیجانانگیز به نمایش درمیآمد که بسیار لذت بخش بود.
عنوان این ویدیوی وایرال شبکه تلویزیونی «غافلگیری هیجانانگیز در میدانی خلوت» بود. که در زمان محدودی؛ یعنی تقریبا در کمتر از یک هفته، بیش از ۲۳ میلیون بار، ویدیوی مورد بحث، توسط افراد مختلف تماشا گردید.
این تعداد بازدید در مقطع زمانی کوتاه، در نوع خود آمار قابل توجهی است. این ویدئو در جدول برترین ویدیو های وایرال که توسط «آنرولی مدیا» تنظیم گردیده، لقب و رتبه، دومین تبلیغ برتر تاریخ را به خود اختصاص داده است. در کسب این جایگاه، تعداد اشتراک گذاری بالا در زمان محدود، نقش اساسی داشته است.
رتبه ی نخست لیست، به تبلیغ سوپر بول (Super Bowl)، مسابقه فینال لیگ فوتبال آمریکایی در سال ۲۰۱۱ به شرکت فولکس واگن، تعلق داشت و با عنوان و نام «نیرو» شناخته شده بود.
یکی دیگر از آمار قابل توجه ویدیوهای ویروسی پخش شده، ویدئوی شبکه تلویزیونی بلژیکی است که به علت تعداد دفعات اشتراک گذاری بالای ویدیو، زبانزد شده است. به طوریکه در همان هفته اول اشتراک گذاری ویدیو، بازدیدی بیش از سه میلیون داشته است.
2) رد بول Red Bull
در سال ۲۰۱۲، شخصی به نام فلیکس بائومگارتنر (Felix Baumgartner)، به وسیله بالنی که بنری با عبارت «استراتوس ردبول» بر آن نصب شده بود، تا ارتفاع ۳۹۰۴۵ متری زمین به پرواز درآمد و توانست با سقوط آزاد، رکورد جدیدی به نام خود ثبت کرد.
بازاریابی ویروسی ردبول
این در حالی است که حدود ۶۵ سال پیش، هموطن آمریکایی او، چاک ییگر، با هواپیمای بل ایکس-۱ تحت کنترل خود توانست دیوار صوتی را بشکند و عنوان نخستین فردی که از عهده انجام این کار برآمده را برای خود کسب نماید.
فلیکس در نزدیکی خلاء لایه استراتوسفر (دومین لایهی اتمسفر که در ارتفاع ۱۲ تا ۸۰ کیلومتری زمین قرار دارد که به آن پوشنسپهر نیز گفته می شود ) به سرعتی معادل با ۱۳۵۷.۶ کیلومتر بر ساعت رسید و به خاطر فشار جو به مرور از سرعتش کاسته میشد و در اصل مسیر سقوط آزادش مجموعا چهار دقیقه و بیست ثانیه به طول انجامید.
او توانست با تجربه 43 ساله خود و انجام دادن این سقوط آزاد، دو رکورد دیگر هم به نام خود ثبت کند: مرتفعترین سقوط آزاد و بالاترین ارتفاعی که تا کنون شخصی توانسته با بالن به آن برسد.
شعار و عنوان تبلیغاتی مسئولان ردبول، که در طی مدتها ادامه داشت، این بود که:
«ردبول به شما بال میدهد»
اما با گذشت زمان مراجع قضایی حوزه تبلیغات، استفاده از این عبارت را در تبلیغات ردبول را منع نمودند.
و این ممنوعیت، دلیل محکمی به روی آوری مسئولان رد بول به ورزشهای سرعتی و قدرتی، و به منظور انجام و ادامه تبلیغات شان شد. آنها حضوری گسترده در مسابقات فرمول یک و لیگ فوتبال آمریکایی داشتند و بهعلاوه تلاش و پشتکار زیادی در زمینه راه اندازی مسابقات هوایی ردبول نیز، بکار بردند.
و این فعالیتها، توجه زیادی از مردم را بسوی آنها جلب نمود و زمانیکه از رویدادهای سال ۲۰۱۲ خود صحبت به میان می آوردند، عدهی زیادی اشتیاق خاصی به بازدید آنها، نشان می دادند.
با وجود اینکه مسئولان ردبول، پیش از رویداد عنوان کرده بودند که پرواز با بالن و سقوط آزاد صرفا «یک پروژهی علمی» خواهد بود، اما بعد از انجام پروژه علمی مزبور، توجه بسیاری از مشتریان خود در نقاط مختلف جهان را جلب نمودند.
ایستگاههای تلوزیونی، تمامی خبرنگاران در گزارشهای خبری که رویداد را پوشش میدادند. رویداد را به جای «استراتوس»، با نام «ردبول استراتوس» ذکر می کردند (معمولا در رویدادها و ماجراهایی که توسط برندهای تجاری انجام میگیرد، نام برند در اخبار مربوط به آن درج نمیشود).
این رویداد تقریباً در هشتاد ایستگاه تلوزیونی از پنجاه کشور مختلف جهان به نمایش درآمد. بهعلاوه ۲۸۰ شبکهی دیجیتال اینترنتی، این اتفاق را به صورت مستقیم پوشش میدادند و نزدیک به پنجاه و دو میلیون نفر، استریم ویدئویی زندهی آن را مشاهده کردند که تا آن زمان بیسابقه بود و باعث ثبت رکورد جدیدی شد.
3) فیلم کری (mish films -carrie)
ویدیوی دیگری که به شکل تبلیغات ویروسی درآمد، در اصل Thriller معرفی فیلم مهیجی است به نام “کری”، در این فیلم شاهد برخی از صحنه هایی خواهید بود که ممکن است برای همه افراد، خوشایند و مقبول نباشد. کری فیلمی در ژانر ترسناک است.
کری وایت که نقش اول فیلم می باشد، دختر دبیرستانی منزویای است که از قدرت حرکت دادن اجسام بدون لمس کردن و همچنين به کمک ارواح برخوردار است.
او پس از اینکه مورد اهانت و آزار مکرر هم سن و سالنش قرار می گیرد، به فکر انتقام و آزار و اذیت مردم شهر و محل زندگیش می افتد.
فیلم کری، در اصل بازسازی شده از روی فیلمی به همین نام در سال 1976 می باشد.
تیم بازاریابی فیلم، ایده جالبی برای تبلیغ و معرفی آن در نظر گرفتند. به این صورت که ، اقدام به پر کردن ویدئویی شوخ طبعانه و ترسناک در کافیشاپی در منطقه وست ویلج نیویورک کردند.
برای پر کردن این ویدئو، ابتدا، تیمی برای ساخت آن در نظر گرفته شده بود، سپس، تعدادی دیوار کاذب و صندلیهایی که به وسیله کنترل از راه دور هدایت میشدند و کتاب و تصاویر مختلف در کافیشاپ قرار داده شدند.
پس از آن سیمهایی به بدلکاری، متصل کردند که قرار بود نقش قربانی را در صحنه بازی کند و از بازیگران فیلم خواستند در جاهای مشخص شده خود قرار گیرند. پس از آنکه ساعت ورود مشتریها به کافیشاپ فرا رسید، فیلمبرداری دوربینهایِ مخفیِ کار گذاشته شده شروع شد.
داستان ویدئو از این قرار است که فنجان قهوه بدلکار، تصادفا روی لپتاپ بازیگر زن خواهد ریخت و به دنبال آن بحث و مشاجره پیش آمده و جدال این دو شدت میگیرد. بازیگر زن دستش را در هوا بلند میکند و ادامه ماجرا…
این ویدئو تنها ظرف یک روز سه میلیون بار در یوتیوب دیده شد، ۲۵۰ هزار بار در فیسبوک به اشتراک گذاشته شد و یازده هزار بار دربارهی آن توئیت گذاشته شد.
4 ) چالش سطل آب یخ :
یکی دیگر از ویدئوهای ویروسی برتر، چالش سطل آب یخ است که تاثیر زیادی در بالا بردن آگاهی مردم راجع به بیماری نورون حرکتی داشت. و در نهایت، سرمایه قابل توجهی را در اختیار سازمان خیریه آمریکایی که آغازگر آن محسوب میشود، (یعنی انجمن ای ال اس،) به منظور پیشبرد فعالیت های درمانی بیماری، قرار داد.
چالش سطل آب یخ
در کنار بخش عمده افراد مشهور (سلبریتیها)، اکثر مردم ساکن در نقاط مختلف جهان هم در این چالش شرکت کردند.
بیماری نورون حرکتی، یک بیماری مهلک است و بیش از نیمی از افراد مبتلا به آن، نهایتا دو سال پس از تشخیص بیماری جان خود را از دست میدهند.
سرمایهای که به واسطه این چالش جمعآوری شد، در کنار دیگر مزایایی که داشت، زمینهساز کشف ژنی کاملا جدید به نام “NEK1” شد.
که درک مؤثرتر و بهتری از این بیماری پیچیده برای محققان و متخصصان به ارمغان آورد. کشف این ژن، بدون استفاده از سرمایه حاصلشده از چالش سطل آب یخ، غیرممکن بود.
یکی دیگر از دستاورد مهم این چالش بزرگ که بدنبال داشته، شهرت بیش از پیش، انجمن ای ال اس و افزایش کمکهای مالی به سازمانهای تحت پوشش آنها است.
بنا بر اطلاعات و آمار منتشر شده توسط بی بی سی، بالغ بر ۲.۴ میلیون ویدئو برای این چالش در فیسبوک بارگذاری شد و این افراد مجموعا ۹۸.۲ میلیون دلار به اتحادیه ای ال اس در آمریکا و ۲.۷ میلیون یورو به اتحادیهی ام ان دی در انگلستان کمک مالی کردند.
5 ) کی استز استرالیا:key assets Australia
ویدیوی ویروسی و یا وایرال بعدی که در لیست نمونه بازاریابی ویروسی ما جای گرفته است، مربوط به سازمان «کی استز» می باشد.
فعالیت این مجموعه، در زمینهی جذب افرادی است که مایلاند برای کودکان بیسرپرست فعالیت های مفیدی را تدارک ببینند، مثل تامین کردن سرپناه و یا امکانات دیگر.
این در حالی است که بیشتر استرالیاییها درباره کودکان بی سرپرست و شرایط زندگی آنها اطلاعات چندانی ندارند. در نتیجه حساسیت خاصی نسبت به این موضوع از خود نشان نمی دادند و این مسئله لزوم اطلاعرسانی جامع در این باره را مطرح نمود.
برای آماده کردن این ویدئو، دوربین های مخفی در یکی از پیادهروهای پررفتوآمد و مرکز خرید، در استرالیا قرار داده شد و از واکنش عابرین در مورد کودک تنهایی که در گوشهای ایستاده بود فیلمبرداری شد.
پس از ضبط این ویدئو، با استفاده از تبلیغات و دیگر راهکارهای ارتباطی سعی شد تا اطلاعات بیشتری دربارهی کودکان بیسرپرست در اختیار استرالیاییها و حتی اطلاعاتی درباره کودکان بی سرپرست در دنیا، برای استفاده عموم جهانیان قرار داده شود. حتی وبسایتی برای پیگیری فعالیتهای انجام شده در این زمینه، راهاندازی شد.
پس از گذشت زمان نه چندان طولانی، یعنی در حدود چهار هفته، نتایج حاصل از فعالیتها باورنکردنی بود:
وبسایتی که تحت این عنوان راه اندازی شده بود، بیش از ۱۶۷ میلیون بار در موتورهای جستجو به نمایش در آمده بود.
مطالب آن در بین مردم، سیزده کشور مختلف به اشتراک گذاشته شده بود؛
و ۱۳۱۱ نفر دربارهی چگونگی وضعیت کودکان بیسرپرست به پرس و جو و تحقیق پرداخته بودند.